در رثای خیر پیشکسوت؛ "مرحوم حاج جواد پاسه"
"عضو مؤثر هیئت امنای مهرانه"
جواد عزیز؛
مهرانه و مهرانه ای ها هرگز ایثار و فداکاری شما را در به ثمر نشستن نهال مهرانه از یاد نخواهند برد.
یادم نمی رود که کل دفتر مهرانه که آن روزها نو پا بود، در یک اتاق سه در چهار خلاصه می شد تا اینکه شما را در همایش اتاق بازرگانی از دور دیدم.
آمدید و با یک ابهت خاص و لباس موقر کراوات زده از کنارم رد شدید؛ شما را به ظاهر نمی شناختم ولی گویا سالها بود که محبت شما را در دل داشتم، احساس می کردم که این وجود می تواند برای مهرانه کار بزرگی انجام دهد.
از نفر کناری ام نام شما را پرسیدم، با افتخار گفت: ایشان را نمی شناسی؟! با خجالت گفتم: خیر
فرمود که ایشان حاج جواد پاسه فرزند قهرمان پیشکسوت کشتی زنجان، حاج یداله پاسه است.
پرسیدم که شغل شان چیست؟
فرمود: کارخانه دار موفقی است.
فردای آن روز از مهرانه ای ها که تعدادشان بسیار اندک بود پرس و جو کردم که آیا حاج جواد پاسه را می شناسید؟
خیّر پرتوان مهرانه مرحوم حاج محمد حدیدیان فرمود: ایشان را می شناسم جوانی نیک اندیش و خوش فکر در مسیر امور خیر است، ترتیب ملاقات شما دو نفر را می دهم.
جواد جان؛ یادت هست که بلافاصله به دفتر کارم آمدید و مشتاق بودید که بدانید مهرانه در چه حوزه ای فعالیت دارد؟ با نکته سنجی گوش دادید و در ادامه همان دیدار به اتفاق هم به جلسه هیئت مدیره مهرانه رفتیم و پس از جلسه، قرار ملاقاتِ فردای همان روز را در سعدی شمالی، کوچه دست افشان، پلاک ۱/۱۶ گذاشتیم.
صبح روز بعد به کوچه دست افشان آمدم؛ دیدم دفتر کارت را جمع می کنی، میز، کمد و صندلی ها را روی وانت قرار میدادند و در حقیقت دفتر کارت را خالی میکردی.
در نگاه اول یکه خوردم که به جلسه آمدهام اما با یک دفتر خالی از میز و صندلی و چیدمان مواجه شدم، گفتم حاج آقا برای گفتگو باید به محل دیگری برویم! با یک نگاه معنی دار همراه با خجالت فرمودی که این محل دفتر کار من در داخل شهر بود، پس از ملاقات دیروز فکر کردم که من می توانم در داخل کارخانه که خارج از شهر است هم کارهایم را انجام دهم اما مهرانه احتیاج به یک محل آبرومند در داخل شهر دارد، اینجا تقدیم مردم زنجان، تا زمانیکه بخواهم ساخت و سازی انجام دهم و تحویل بگیرم.
زنجان و زنجانی، مهرانه و مهرانه ای باید بدانند که دفتر مهرانه اهدایی حاج جواد پاسه سنگ زیر بنای موفقیت های دیروز و امروز مهرانه است.
اگر مهرانه امروز قله های پیشرفت را طی کرده است، حاصل ایثار و فداکاری حاج جواد پاسه است.
حاج جواد عزیز، مهرانه حدود شش سال در دفتر اهدایی شما توانست که خیرین را کنار خود جمع آوری نماید و مهمتر اینکه توانست بیماران را شناسایی و کمک های مردمی را به دست آنها برساند.
مهرانه در آن سالها توانست استخوان بندی حرکت منظم خود را از آن محل مقدس پایه گذاری نماید و هزاران توانمندی دیگر که فقط و فقط حاصل همراهی شما در عنفوان جوانی مهرانه است و بس.
اگر امروز مهرانه دفاتر متعدد در زنجان وشهرستان دارد،
اگر امروز مهرانه به مهمانسرای خود در تهران افتخار می کند،
اگر امروز کلینیک مهرانه همچون نگینی بر آسمان زنجان می درخشد،
اگر امروز تمامی خانواده های زنجان در مهرانه حضور دارند
و اگر شتاب ابتلا به سرطان در استان کُند شده و همه بیماران مبتلا به سرطان در سایه حمایت مهرانه دغدغه مالی ندارند و در آرامش هستند؛ همه و همه مرهون حرکت زیبای شما در ایجاد دفتر مهرانه در همان ابتدای حرکت انجمن هست و خواهد بود.
هم اینک روح بلند شما به آسمان ها پر کشیده است و زمین خداوند از نعمت وجودت خالی مانده است؛ اطمینان داریم که فرشتگان خداوند به پیشوازت خواهند آمد و شما را به جایگاه رفیع و بلند در جوار مولایت علی و حسین (علیهما السلام) رهنمون خواهد شد.
اصغر وثوق
انجمن خیریه مهرانه