چه رازی دارد بهار ؟! شاید زمین بهشت میشود وقتی بهار بعد از یک زمستان سخت، سراغت می آید! بهار نقطه ی مقابل پاییز است... همان نقطه ای که در آن همه چیز میمیرد و اما در بهار دوباره زنده میشود و این یعنی همان قصه ی بی پایان امید ! با بهار میتوان بعد از یک زمستان سخت، آرام شد... بیشتر خندید و کمتر خود را خسته ی این روزگار کرد ! بهار را فقط باید دید و لمسش کرد! با بهار همه چیز رنگ و بوی دیگری دارد ! بوی امید میدهد و انگار در گوش ها زمزمه میکند " زندگی کن " بهار عطر دلنشینی دارد که باز میکند دل های گرفته را ! روشن میکند دل های تاریک را ! چای ات را بنوش و لبخند بزن به طبیعتی که دوباره زنده شده و جانی تازه گرفته ! با این طبیعت زنده شده سلامتی را میتوان دوباره لمس کرد و به آن رسید... پس لبخند بزن به هر سختی و غمی که در راه است ! دلت نگیرد ای دوست این بهار دارد به آخر میرسد و اما نگران نباش فصل جدیدی برای تو آغاز خواهد شد ! فصلی که رنگی جدید و بویی نو به زندگی ات ، میدهد ! نگران طوفان نباش... بگذار هر چه میشود، بشود ! بهار شکوفه های امید را در دل ها رشد میدهد و حتی با رفتنش، جوانه های این امید را محکم تر میکند ! هوای دل ها را دارد... آرام و بی هیاهو می رود اما میدانی که حالت را خوب کرده است... میدانی که دوباره بهار را خواهی دید ! راز این بهار صبر است و امید... پس صبور بمان به احترام تمام روز های پاییزی و سردی که در زندگی ات داشتی اما میدانی که به روز های گرم تابستان خواهی رسید ! #آیدابیات