• En

  • En
  • بازدید مجازی از کلینیک تخصصی مهرانه

گفت‌وگو با سکینه، دختری که سرطان قدرت ناطقه اش را گرفت اما در مقابل اراده اش زانو زد؛

گفت‌وگو با سکینه، دختری که سرطان قدرت ناطقه اش را گرفت اما در مقابل اراده اش زانو زد؛

گفت‌وگو با سکینه، دختری که سرطان قدرت ناطقه اش را گرفت اما در مقابل اراده اش زانو زد؛

گفت‌وگو با سکینه، دختری که سرطان قدرت ناطقه اش را گرفت اما در مقابل اراده اش زانو زد؛

 

جدال با سرطان از نمای نزدیک

 

حجمش فرقی نمی‌کند، ما انسان‌ها کم یا زیاد با تلخی‌های زیادی در زندگی‌مان مواجه می شویم که شروع کننده‌اش شاید ما نباشیم اما قطعا تمام کننده این درد و ناراحتی مان فقط و فقط خودمان هستیم!

 

مواجهه شدن با تلخی‌ها چیزی شبیه به غرق شدن است اما این خود انسان است که مسیر را انتخاب می کند، بماند و شکست بخورد یا بماند و شکست بدهد و زندگی کند!

 

ابتلا به بیماری یکی از این تلخی‌هاست، آن زمان که انسان خود را یکه و تنها در یک قدمی مرگ می‌بیند! زمان زیادی ندارد باید انتخاب کند، شکست یا پیروزی را!

 

باید قبول کنیم، تابوی ترس از سرطان در کشور تا حدی شکسته است اما هستند کسانی که هنوز با شنیدن اسم این بیماری، لرزه بر اندامشان می‌افتد! پرداختن به این بیماری و مصاحبه با کسی که با ابتلا به سرطان توانسته است با اتکا به قدرت ایمان با بیماری اش رو در رو به جدال بپردازد می تواند تا حدودی به ترس از سرطان در جامعه کمک کند.

 

"سکینه" را کمتر کسی در انجمن مهرانه نمی‌شناسد، اوایل فروردین 92 زمانی که دانشجوی پرستاری بود به سرطان مبتلا شد.

 

او می گوید: بیماری‌ام با بدن دردهای شدید آغاز شد، ابتدا تصور می‌کردم یک سرماخوردگی ساده است اما پس از انجام آزمایشات اولیه و سونوگرافی، مشخص شد که توده سرطانی مابین مثانه و رحمم وجود دارد. بنا به تشخیص پزشک متخصص در زنجان جراحی شدم.

 

سکینه بعد از جراحی قدرت تکلمم را از دست داد! یکی از پاهایش، قدرت بینایی اش، دست راستش هم دچار ضعف شد.

 

وی پس از 3 ماه وضعیتش بدتر و بدتر شد! پزشک گفت به دلیل شوک های وارده ناشی از جراحی است و به زودی بهبودی‌ات حاصل می شود اما متاسفانه پس از انجام آزمایشات متعدد و ام.آر.آی تومور مغزی‌اش محرز شد! تومور درست بر روی ساقه مغز سکینه قرار گرفته بود. و به گفته پزشک همین تومور مغزی سبب از دست دادن قدرت تکلم و ضغف اعضای بدنش شده بود.

 

او می گوید: برای ادامه مداوا دائما بین زنجان و تهران در حال رفت و آمد بودم اما پزشکان زنجان و تهران تاکید کردند؛ چون تومور در حساس‌ترین قسمت مغز قرار گرفته است نباید هیچ اقدامی اعم از جراحی و یا هر چیز دیگر بر روی مغز انجام گیرد.

 

سکینه همان سال های ابتدایی که به سرطان مبتلا شد در مهرانه تشکیل پرونده داد به گفته "گرجی بازرگان"، مددکار خیر مهرانه، او به دلیل اینکه از محدوده خدمات مهرانه هیچ اطلاعی نداشت برای بهره‌مند شدن از خدمات به این مجموعه مراجعه نمی‌کرد.

 

سکینه می گوید: ابتدا تصور می‌کردم مهرانه هم مثل سازمان‌ها و ارگان‌هایی است که در حد حرف از مددجویانش حمایت می‌کند. آخر همه می‌دانیم درمان بیماری سرطان و پرداخت هزینه ها هم به این راحتی‌ها نیست! سال 93 بود که به همت خیرین کمیته مددکاری به ویژه خانم بازرگان، مهندس وثوق، مدیرعامل مهرانه شخصا برای عیادتم به منزلمان آمد.

 

مدیرعامل مهرانه پس از بررسی پرونده سکینه دستور داد تا تمامی خدمات دارو و درمان به وی ارائه شود.

 

سکینه می‌گوید: به مدیرعامل مهرانه گفتم باید در قبال پولی که دریافت می کنم کار کنم. از ایشان خواستم تا برایم کاری دست و پا کند برای ادای قرضی که برای درمانم از یکی از اقوامم به امانت دریافت کرده بودم، مهرانه آن مبلغ را از طرف من پرداخت کرد، همین برایم یک دنیا می ارزد.

 

-اگر مهرانه نبود من تا به حال زنده نبودم. به واسطه مهرانه است که برای ادامه زندگی امید پیدا کرده ام. اول خدا و بعد مهرانه ای ها هوایم را داشته اند. به نظرم مهرانه ای ها فرشته های روی زمین اند، امید و زندگی را به بیماران می‌بخشند.

 

-می‌خواهم در مورد کسی حرف بزنم که مقل پدر کنارم بوده و هست. من روحیه ای که دارم از ایشون گرفتم. مبارزه با بیماری را مدیرعامل مهرانه که برایم مثل پدری مهربان هست، به من آموختند.

"روابط عمومی انجمن خیریه مهرانه"

 

 

آخرین اخبار