گفتوگوی مهرانه با مریم 21 ساله
بهبودیام لطف بزرگی از سوی خداوند است/ برای این هدیه به درگاهش شکرگذاری میکنم
گفتوگوی مهرانه با مریم 21 ساله
بهبودیام لطف بزرگی از سوی خداوند است/ برای این هدیه به درگاهش شکرگذاری میکنم
"وقتی 20 سال داشتم جنگ با بیماری سرطان را آغاز کردم و توانستم در کمتر از یک سال شکستش دهم"... اینها صحبتهای دختری است که این روزها همراه با مادر و خواهر، بدون خواهر و پدرش خود را برای عید نوروز 96 آماده میکند.
هنوز از نبود پدر، سایبان زندگی مریم و مادرش 7 ماه نگذشته است. مادر هنوز داغ نبود فرزند 18 سالهاش که 5 روز مانده به تحویل سال 94 از دستش داد را فراموش نکرده بود که خبر فوت پدر بچهها به آن اضافه شد.
مریم که ساکن یکی از روستاهای خدابنده است، میگوید برای درمان بیماری سرطان پدر و خواهرش دیر اقدام کردند چون فکرش را هم نمیکردند که به این بیماری مبتلا شوند. به همین دلیل وقتی بهار سال 94 دردی مشابه درد خواهرش در کشاله پایش احساس کرد با همراهی مادرش به پزشک متخصص مراجعه کرد و از پائیز همان سال در بیمارستان ولیعصر(عج) زنجان 6 جلسه شیمیدرمانی و در کلینیک مهرانه، 26 جلسه رادیوتراپی شد و توانست با توکل به ذات اقدس الهی و مساعدتهای خیران مهرانه از چنگال سرطان رهایی یابد و در زیر سایه پرمهر مادر به آرزوهایش فکر کند.
وی از روزهای دشوار شیمیدرمانی میگوید از این که موهای سرش دسته دسته ریخته ولی مریم با اراده پولادینش توانسته با موهایی که در سرش نداشته و تا حدود زیادی زیبائیاش را تحت تأثیر قرار داده با سرطان کنار بیاید.
مریم که مهرانهایها را در شادی خود شریک میداند پس از بهبودی، فرصت یافته تا از دریچه امید به زندگیاش نگاه کند، از گرفتن تصمیمی بزرگ برای آیندهاش و شرکت در کنکور برای قبولی در رشته مورد دلخواهش که روانشناسی است، میگوید.