مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا

در میان مومنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادند بعضی پیمان خود را به آخر بردند و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندارند. «سوره مبارکه احزاب٫ آیه ۲۳»

این آیه را دو بار در مدح حاج محمد حدیدیان می خوانم یکبار زمانی که با اخلاص تمام ساختمان حدیدیان را به مهرانه هدیه فرمودند و یکبار هم امروز.   
که حقیقتا به عهد خود با خداوند عمل کردند و پس از سال ها تلاش و مجاهدت بی وقفه به آسمان ها پر کشیدند.
سخن از خیر نستوه حاج محمد حدیدیان پیشکسوت کارهای خیر در زنجان است از سال ۱۳۴۰ که با بنیانگذاری صندوق قرض الحسنه قائم آل محمد که سال ها مدیر عاملی آن موسسه ی وزین را بر عهده داشتند و حضور در خیریه های متعدد همچون خیریه حضرت مهدی موعود (عج)٫ کلیوی ها٫ و حضور در هیات امنای بازار بزرگ زنجان و مشارکت در حرکت های اجتماعی مخصوصا حضور پر رنگ در مدیریت مسجد جامع و هزاران خیریه دیگر، وجود آتشین ایشان را در کمک‌ به اقشار آسیب پذیر راضی نکرد تا اینکه با حضور در مهرانه گمشده خود را یافتند و روحشان آرام گرفت.
از نقطه صفر حرکت مهرانه به واسطه دوستی دیرینه ای که با مرحوم حاج مختار محرمی داشتند از ایشان خواهش کردیم که نام مبارکشان در زمره هیأت موسس مهرانه قرار گیرد نفرمود که مهرانه اسم و رسمی ندارد٫ حرکتی انجام نداده و حتی با خود نگفت که چرا اعتبار خود را در اختیار خیریه ای قرار دهم که نه اسمی دارد نه رسمی. و چه سخاوتمندانه این مهم را پذیرفتند. 
از آن روز نخست در هیات امنا حضور تاثیر گذار داشتند و مخصوصا در هیات مدیره که در طول سالیان تا آخرین روزهای عمر پر برکت خود گوی سبقت شرکت در جلسات را از همه اعضا هیات مدیره ربوده بودند با توجه به کبر سن بندرت دومین نفر می شدند که به جلسه می آید و همیشه اولین نفر بودند.  چند سالی هم خزانه دار هیات مدیره بودند اما شهادت می دهم سینه اش خزانه اسرار مهرانه بود چه مدبرانه مشکلات را گوش می کردند و چه بزرگوارانه در حل آن می کوشیدند در مشکلات ریز و درشت مغازه یا منزلشان تنها مأمن و ماوایمان بود. 
یکی دو بار استعفا دادند و فرمودند که به عضویت هیات مدیره انتخاب نشوند که با قاطعیت پذیرفته نشد. آخرین هم دو سال پیش با دستخط مبارک و متنی با بار محتوایی منحصر بفرد استعفا نامه ای نوشتند که به هیات مدیره ارائه ندادم و فقط اطلاع رسانی کردم که هیات مدیره هم نپذیرفت و مهرانه از انفاس قدسیه ی او تا زمانی که نفس داشت بهره مند شد. 
بیمار شد به عیادتش رفتم سفارشاتی داشتند که همه در مورد مهرانه بود و بس. و جالب اینکه متاسف بود که نمی تواند در کنار هیات مدیره باشد. 
 در روزهای آتی متن استعفانامه ایشان را به عنوان منشور اخلاقی مهرانه منتشر می کنیم تا همگان بدانند که ما در مهرانه از مکتب اخلاقی و عقیدتی چه کسانی تلمذ کرده ایم و امیدوارم که قدر شناس باشیم. 
 عصر روز جمعه چه دلگیر است گوئی که گمشده ای دارم و دلم آرامش ندارد. گوئی که جانم از تن بیرون می رود برادرم آقای اسلامی در غروب آفتاب روز جمعه تماس گرفتند و فرمودند که حامل خبر بدی هستم؛ حاج آقا را از دست دادیم. منقلب شدم همچون زمانی که خبر فوت ابوی را شنیدم حزن و اندوه و اشک امانم را برید احساس کردم که نه من و فرزندان آن مرحوم بلکه مهرانه یتیم شد. و حال چه کسی دست محبت بر سرمان خواهد کشید؟ حاج آقا عبدالهی رفت، دکتر خالقیان رفت و امروز هم تنها امیدمان را از دست دادیم اما با تمام ناتوانی در برابر عظمت و کبریایی و حکمت خداوند سر فرود می آوریم و آیه استرجاع را می خوانیم.

 «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» 

خدایا روح بلند آن پیر فرزانه را در اعلی علیین مهمان خوان سفره علی (ع) قرار بده و ما را نیز رهرو صادق پدر مهرانه حاج محمد حدیدیان قرار بده.
آمین یا رب العالمین

خدمتگزار مهرانه؛ اصغر وثوق

با ما همراه باشید در: